اسرائیلیات در لغت و اصطلاح
اسرائیلیات،
جمع اسرائیلیه و منسوب به اسرائیل،
لقب یعقوب پیامبر، جدّ اعلاى یهودیان است. اسرائیل، ترکیبى از
دو واژه «اسر» به معناى غلبه و «ایل» به معناى قدرت کامل است
[1] و در زبان عبرى، به کسى که بر قدرت کامل، یعنى خداوند چیره
شده گفته مىشود. این لقب را از آنرو بر یعقوب نهادهاند که
به گمان یهود،
وى در مبارزه با خداوند بر او پیروز شد. [2] برخى جزء نخست این
واژه را به معناى «عبد» و بخش دوم را به معناى «اللّه»
دانستهاند، بنابراین، اسرائیل به معناى عبدالله (بنده خدا)
است. [3]
واژه اسرائیلیات گاهى
در معنایى ویژه، فقط بر آن دسته از روایاتى اطلاق مىگردد که
صبغه یهودىدارد
[4] و از طریق فرهنگ یهودى وارد حوزه اسلامى مىشود [5]، و
گاهى در معنایى گستردهتر هر آنچه را که صبغه یهودى و مسیحى
دارد و در منابع اسلامى داخل شده [6]، و گاهى در مفهومى
گستردهتر از دو مورد پیشین بهکار رفته و هر نوع روایت و
حکایتى را که از منابع غیر اسلامى وارد قلمرو فرهنگ اسلامى
مىگردد شامل مىشود. [7]
مراوده زیاد یهودیان با مسلمانان در صدر اسلام، گستردهتر بودن
فرهنگ یهود در مقایسه با ملتهاى دیگر، عداوت بیشتر آنان با
مسلمانان، کارآمدتر بودن حیلههایشان و نقش بیشتر یهود در
گسترش این روایات، سبب شد جنبهی یهودى و اسرائیلى بر دیگر
جهات غالب، و بر همهی آنها واژه «اسرائیلیات»
اطلاق شود. [8] اسرائیلیات به این معنا از اصطلاحاتى است که در
قرنهاى متأخّر از عهد صحابه و تابعان بر این گونه مطالب نهاده
شده است. آنچه در صدر اسلام و تا مدّتها بعد از عصر صحابه و
تابعان در این باره رواج داشته، تعبیراتى از قبیل «گفتههاى
اهلکتاب»، «نقل از کتب پیشینیان»
و امثال آن بوده است.
در روایتى از امام صادق علیه السلام از اینگونه روایات به «احادیث
یهود و نصارا» یاد شده است. [9] قدیمترین منبع موجود
که اسرائیلیات را
در معناى اصطلاحى آن بهکار برده، از مسعودى (م.343ق.) است که
در آن افزون بر اطلاق اسرائیلیات بر روایات یهودى و مسیحى، به
نمونههایى از این روایات نیز اشاره کرده است. [10] سپس شیخ
مفید (م.412ق.) این واژه را در همین معنا بهکار برده است.
[11] در قرنهاى بعد نیز برخى مؤلّفان، ضمن کاربرد این اصطلاح،
مباحثى را درباره اسرائیلیات در مباحث تفسیرى و غیر تفسیرى
مطرح کردهاند که در این میان، مفسّران، بیشتر از دیگران به
این موضوع پرداختهاند، تا آنجا که برخى از مؤلّفان معاصر
تألیفات مستقلّى را به این موضوع اختصاص دادهاند که از
مهمترین آنها مىتوان به الاسرائیلیات
فى التفسیر و الحدیث از محمد
حسین ذهبى،الاسرائیلیات و
الموضوعات فى کتب التفسیر از محمد
ابوشهبه و الاسرائیلیات
و اثرها فى کتب التفسیر از رمزى
نعناعه اشاره
کرد.
مبدأ نفوذ
اسرائیلیات
آغاز ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامى به نفوذ تمدّن و فرهنگ
یهودى به فرهنگ اعراب بت پرست قبل از اسلام بازمىگردد. پیش از
ظهور اسلام، قبایل فراوانى از اهل کتاب در مجاورت مشرکان در
مدینه و پیرامون آن از جمله خیبر و فدک زندگى مىکردند. اهل
کتاب چون داراى دین و کتاب آسمانى بودند، موقعیت و فرهنگ
بالاترى در مقایسه با مشرکان داشتند و نزد آنان از جایگاه علمى
ویژهاى برخوردار بودند. مشرکان براى فهم بسیارى از مسائل، از
جمله مسائل مربوط به خلقت، تاریخ ملّتهاى گذشته و... به آنان
مراجعه مىکردند، افزون بر این، آنان در سال، دو کوچ زمستانى و
تابستانى به یمن و شام داشتند و در این مسافرتها با گروههاى
فراوانى از اهلکتاب که در این دو سرزمین ساکن بودند مراودت
داشتند و این ارتباطها نیز خود عامل دیگرى در نفوذ فرهنگ
یهودى در فرهنگ عرب جاهلى به شمار مىرفت. [12] مراجعه اعراب
به اهلکتاب، بعد از ظهور اسلام و پذیرش آیین جدید ادامه یافت
و آنان براى فهم برخى ناشناختهها، اهلکتاب را بر دیگران
ترجیح مىدادند، به ویژه که قرآن نیز در آیاتى، مشرکان را به
اهل کتاب ارجاع داده بود: «فَسألوا
اَهلَ الذِّکرِ اِن کُنتُم لاتَعلَمون * بِالبَیِّناتِ
والزُّبُرِ...». (نحل/16، 43ـ44; اسراء/17،101) مخاطب
اصلى در این آیات، مشرکان هستند که خداوند به آنان خطاب کرده:
اگر در صحّت گفتههاى قرآن شک دارید، از اهلکتاب بپرسید؛ امّا
برخى مسلمانان گمان کردند که این آیات مراجعه آنان به اهلکتاب
را مجاز شمرده است، بدین سبب براى سؤال از معارف اصلى دین به
اهلکتاب مراجعه مىکردند.
رجوع به اهلکتاب به همین منوال ادامه داشت، تا اینکه
پیامبراکرم صلى الله علیه وآله در روایاتى که خواهد آمد،
بهطور صریح مسلمانان را از مراجعه به آنان منع کرد؛ ولى با
وجود نهى صریح پیامبر، گروهى از مسلمانان براى دستیابى به
مطالبى که به گمان آنان در معارف اسلامى وجود نداشت، به
اهلکتاب مراجعه مىکردند.
رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله و فقدان آن حضرت سبب ورود
بیشتر اسرائیلیات به
فرهنگ اسلامى شد، زیرا از طرفى حضرت مانعى براى مراجعه
مسلمانان به اهلکتاب به شمار مىرفت و از سوى دیگر، با وفات
وى راه کسب دانش و معارف اسلامى بر کسانى که از جانشین عالِم و
دروازه علم پیامبر، على علیه السلام و صحابیان دانشمندى همچون
ابنعباس و ابنمسعود غافل بودند، مسدود ساخت، به همین جهت
ذهبى مىنویسد: داخل
شدن اسرائیلیات در تفسیر از امورى است که به عهد صحابه
بازمىگردد. [13]
نو مسلمانانِ اهلکتاب که
در عهد صحابه، اسلام را پذیرفته بودند، از عوامل دیگر ورود
اسرائیلیات به فرهنگ اسلامى بودند. اینان با تظاهر به اسلام و
سوء استفاده از اعتماد برخى صحابه، خرافاتفراوانى
را وارد حوزه فرهنگ اسلامى کردند. ورود و نفوذ این روایات در
دوره تابعان نیز ادامه یافت، بلکه در این عصر بر اثر تساهل
گذشتگان، شیوع پدیده داستانسرایى، گرویدن شمار بیشترى از
اهلکتاب به اسلام و نیز رغبت بیشتر مسلمانان به شنیدن
داستانهاى ملّتهاى پیشین، اسرائیلیّات بیشترى وارد تفسیر و
حدیث اسلامى شد، افزون بر این، وجود مفسّرانى در این عصر همچون مقاتل
بن سلیمان که
مىخواستند نقص و کمبودهاى تفسیر را با روایات اسرائیلى برطرف
سازند، بر نفوذ بیشتر این روایات افزود [14] تا اینکه عصرِ
تابعانِ تابعان فرا رسید. در این عصر نیز علاقه به اخذ روایات
اسرائیلى افزونتر شد و گروهى در مراجعه به اهلکتاب، راه
افراط را پیش گرفتند، بهگونهاى که هر روایت اسرائیلى را
مىپذیرفتند و آن را صحیح تلقّى مىکردند. این گرایش شدید
ادامه یافت تا نوبت به عصر تدوین تفسیر رسید. در این عصر، برخى
مفسّران بخش اعظم این روایات اسرائیلى را وارد تفسیر کردند.
[15]
منابع
اثر التطور الفکرى فىالتفسیر;
الارشاد فى معرفة حججالله على العباد، مفید; اسباب النزول،
واحدى; اسدالغابة فى معرفة الصحابه; الاسرائیلیات فى التفسیر
والحدیث; الاسرائیلیات و اثرها فى کتبالتفسیر; الاسرائیلیات
و الموضوعات فى کتب التفسیر; اضواء على السنة المحمدیه;
الاعلام; بحوث فىالملل والنحل; پژوهشى در باب اسرائیلیات در
تفاسیر قرآن; تذکرةالحفاظ; تفسیر القرآن العظیم، ابنکثیر;
التفسیروالمفسرون، ذهبى; التفسیر والمفسرون فى ثوبهالقشیب،
معرفت; تقیید العلم; تهذیب التهذیب; حلیةالاولیاء و طبقات
الاصفیاء; دائرة المعارف فارسى; الدرالمنثور فىالتفسیر
بالمأثور; سنن الدارمى; سیراعلامالنبلاء; شرح نهجالبلاغه،
ابنابىالحدید; شیخالمضیرة ابوهریره; صحیح البخارى; صحیح
مسلم با شرح سنوسى; فتحالبارى شرح صحیح البخارى; فجرالاسلام;
قاموس کتاب مقدس; کتاب الخصال; کتاب مقدس; کنزالعمال فى سنن
الاقوال والافعال; مجمعالبیان فى تفسیر القرآن; مجمعالزوائد
و منبعالفوائد; مروج الذهب و معادن الجوهر; مسند احمدبنحنبل;
المصنف; مقدمةابنخلدون; مقدمة فى اصولالتفسیر; المیزان فى
تفسیر القرآن; نقش ائمه (علیهم السلام) در احیاى دین.
پینوشتها:
[1]. قاموس کتاب مقدس، ص53،
142.
[2]. کتاب مقدس، پیدایش، 32: 25ـ 29.
[3]. مجمع البیان، ج1، ص206.
[4]. دائرةالمعارف مصاحب، ج1، ص135; الاسرائیلیات فى
التفسیر والحدیث، ص19.
[5]. التفسیر والمفسرون، ذهبى، ج1، ص165; الاسرائیلیات و اثرها
فى کتب التفسیر، ص72ـ73.
[6]. التفسیر والمفسرون، ذهبى، ج1، ص165، 169.
[7]. اسرائیلیات در تفاسیر، ص71ـ77.
[8]. التفسیر والمفسرون، ذهبى، ج1، ص165ـ166;
التفسیروالمفسرون، معرفت، ج2، ص80ـ81.
[9]. الخصال،، ص353.
[10]. مروج الذهب، ج2، ص245.
[11]. الارشاد، ج1، ص8.
[12]. الاسرائیلیات فى التفسیر والحدیث، ص22ـ23.
[13]. التفسیر و المفسرون، ذهبى، ج1، ص169.
[14]. همان، ص175ـ177.
[15]. همان، ص175ـ177.